امروز به زندگینامه رونالدو ایرانی پرداختیم. این زندگینامه از زبان داود محمودی (بدل رونالدو ایرانی) گفته شده است.
جوانی که متولد ۱۷ مرداد سال ۶۶ در بیمارستان وحید اصفهان بدنیا آمده است و از همان بچگی عاااشق فوتبال بوده جوری که وقتی دوران دبستانمو سپری میکرده همیشه زنگای آخر با معلما فوتبال بازی میکردن و بچه ها مجبور بودن تو کلاس بمونن و درس بخونن و این موضوع باعث شده بود تا بچه ها به او حسودی کنن.
وقتی وارد دورهی راهنمایی شدم عضو تیم فوتبال مدرسه بودم و غیر از اون بیشتر وقتا به خاطر حضورم به عنوان کاپیتان تیم منتخب شهرستان فلاورجان سر کلاس نبودم و بیشتر وقتا تو اردوهای فوتبالی بوده اما این موضوع حتی 1 درصد هم روی درس خوندنم تاثیر نداشت و همه از این موضوع متعجب بودن که من با اینکه زیاد سر کلاس نبودم همیشه شاگرد اول مدرسه بودم.
سال ۷۹ توسط آقای ساکت تو مسابقات شهرستان های اصفهان برای تیم منتخب اصفهان انتخاب شدم واین یعنی رسیدن به بالاترین جایگاه فوتبالی استان اصفهان
خیلی خوشحال بودم چون انگار مزد اون همه سال بازی تو زمین خاکی و اون همه شکست و زخمی شدنو کلی اتفاقات تلخ و سختو گرفته بودم.
تا اینکه سال ۸۱ وارد دبیرستان شدم و بخاطر اینکه درسم مخصوصا ریاضیاتم عالی بود رشتهی ریاضی فیزیک را انتخاب کردم، اون سالها دیگه وارد سن نوجوانی شده بودم و عضو تیم نوجوانان ذوب آهن شدم سال ۸۴ وارد دانشگاه شدم. رشته برق صنعتی را انتخاب کردم و کم کم بخاطر درس خوندنم فوتبالم کم رنگ میشد.
همیشه عاشق کار کردن و پول در آوردن بودم قبل از دانشگاه سمت شغل های زیادی رفته بودم از کانال کولر سازی گرفته تا کابینت سازی، آپاراتی، لوله کشی، تابلو سازی و خیلی کارهای دیگه که خیلی ها عار میدونن ولی من کار کردم و با افتخار هم همیشه کار کردم.
خلاصه به هر دری میزدم تا پول دربیارمو رو پای خودم بایستم. وقتی دانشگاه میرفتم بعد از اتمام کلاسام میرفتم سمت مغازهای که با شریکم زده بودیم و آخر شبم واسهی جور کردن پول بنزینم مسافر میزدمو برمیگشتم خونه…
وضعیت مالی خانوادم معمولی بود اما من عاشق کار کردن بودم، شاید همین مسائل یعنی کار کردن و درس خواندن منو از فوتبال دور کرده بود کم کم رفتم سمت موبایل فروشی و این آغاز شغلی بود که سالیان سال ادامه داشت…
سال ۹۰ به خدمت مقدس سربازی رفتم، یه جورایی همه ایرانو دور زدم کرمان، شیراز، خرم آباد، تهران و آخرشم اصفهان… و یه خدمت پر از حاشیه و خاطره، تو خدمت ادای بازیگرا را خوب در میوردم و همیشه بچه ها دورم جمع میشدن منم میرفتم بالای منبر… خیلی از دوستام بهم میگفتن تو استعداد بازیگری داریو حتما برو سمتش.
خدمتم که تموم شد به شدت چسبیدم به همون شغل موبایل فروشی و خداروشکر اوضاع مالیم خوب شد رفتم کلاس بازیگری و ثبت نام کردم، یه مدتی هم ادامه دادم تا اینکه موضوعی که کمو بیش از این طرف و اونطرف میشنیدم استارت خورد همه میگفتن چقدر شبیه رونالدو هستی. تا اینکه یک روز توی اصفهان چند گردشگر یهو به سمت من دویدن و گفتن رونالدو رونالدو و من هم دیگه دیدم خیلی ها دارن میگن رفتم تو دلش…
بدل رونالدو ایرانی