هر کسب و کاری با هدف های مختص به خود و متفاوت تشکیل شده است که برای دستیابی به این اهداف مسیرهای متفاوتی را طی میکنند. این مسیر های متفاوت همان چیزی است که کلیت استراتژی کسب و کار را ایجاد میکند.
اولین سوالی که بعد شنیدن استراتژی در ذهن اکثر مدیران ایجاد میشود این است که استراتژی کسب و کار چیست؟ مجموع تصمیمات اخذ شده و اقدامات انجام شده توسط کسب و کار برای رسیدن به هدف های تجاری و تامین موقعیت رقابتی در بازار استراتژی کسب و کار است. استراتژی زمانی موفق است که منجر به رشد شغل و یا دستیابی به موقعیت رقابتی قوی و عملکرد مالی قوی شود. استراتژی کسب و کار را میتوان به این گونه خلاصه کرد که یک برنامه عملیاتی است برای دستیابی به یک هدف مشخص.
استراتژی برای چه کسب و کارهایی مناسب است؟
برخی از مدیران تصوری اشتباه درباره استراتژی کسب و کار دارند؛ اینکه استراتژی کسب و کار فقط مختص به کسب و کارهای بزرگ است. اما باید بدانیم که استراتژی کسب و کار میتواند برای هر سازمان، شرکت و یا کسب و کار کوچک و بزرگی نهایت سود و بهره وری را داشته باشد.
اهمیت استراتژی کسب و کار
اهداف تجاری بدون استراتژی کسب و کار در واقع تنها یک رویا هستند. وارد شدن به بازار بدون داشتن یک برنامه و استراتژی صحیح مانند وارد شدن به یک قمار است. در بازار رقابتی امروز اهمیت استراتژی کسب و کار بسیار آشکار است، اما در این قسمت به 5 دلیل ضرورت داشتن آن اشاره می کنیم:
1. برنامه ریزی
برنامه کسب و کار، اهداف را تعیین میکند و استراتژی راهی را برای دستیابی به آن اهداف مشخص میکند. پس میتوان گفت استراتژی جزو جدایی ناپذیر برنامه ریزی است. استراتژی ها طرح هایی هستند برای رسیدن به مقصد.
2. نقاط قوت و ضعف
معمولا کسب و کارها هنگام تدوین استراتژی کسب و کار با نقاط ضعف و قوت خود آشنا میشوند. به همین دلیل است که استراتژی کسب و کار کمک میکند تا بر روی نقاط قوت خود تمرکز کنید و با گسترش آن، نقاط ضعف را تحت الشعاع قرار داده و آن ها را از بین ببرید.
3. اثر بخشی و بهره وری
زمانی که یک استراتژی خوب برای کسب و کار تدوین شود، در هر مرحله از توسعه همه میدانند چه کاری باید انجام دهند. به این صورت، فعالیت ها خودکار شده و باعث افزایش بهره وری و اثربخشی میشود
4. مزیت رقابتی
استراتژی کسب و کار با تاثیر بر روی نقاط قوت کسب و کار، باعث ایجاد مزیت رقابتی میشود.
5. کنترل
با استفاده از استراتژی کسب و کار میتوانید تصمیم بگیرید که چه مسیری را دنبال کنید تا ابتدا به هدف های کوچک و موقعیت برسید و سپس به سمت هدف های بزرگ تر و اصلی خود حرکت کنید. حال با استفاده از این مزیت میتوان کنترل فعالیت ها را به آسانی انجام داد و میتوان فهمید که آیا فعالیت ها مطابق با برنامه پیش میروند یا خیر.
چرا هر کسب و کاری باید دارای استراتژی باشد؟
کسب و کارهایی که از یک استراتژی واقعی برای رسیدن به اهداف خود استفاده نکنند، میتوان گفت که این کسب و کار بر پایه رویا و آرزو بنا شده است. در واقع مدیر و کارآفرین تنها با تعیین جایگاه نهایی خود حرکت کرده و امیدوار است بدون داشتن یک برنامه مشخص به آن ها برسد. در یک بازار غیر رقابتی این شیوه مدیریت ممکن است جواب دهد، ولی در بازار رقابتی امروز این امر تقریبا غیر ممکن است.
سطوح مختلف استراتژی کسب و کار
اهداف کسب و کار تنها با اعمال موثر استراتژی های مختلف به دست میآید. اگرچه تمام فعالیت ها و اقدامات در یک سازمان برای رسیدن به یک هدف مشترک انجام میشود، ولی هر کدام از آن ها باید مطابق با استراتژی کسب و کاری که برای ان ها و در سطح آن ها تعریف شده پیش بروند. به همین دلیل استراتژی کسب و کار در سه سطح تعریف میگردد. این سه سطح شامل موارد زیر است:
- استراتژی در سطح سازمان
- استراتژی در سطح واحد
- استراتژی در سطح اجرایی
در ادامه به شرح بیشتر این سطوح میپردازیم:
1. سطح سازمان
استراتژی کسب و کار در سطح سازمان را میتوان کلی ترین نوع استراتژی دانست. در این سطح راهکارهای کلی برای رسیدن به هدف کلان سازمان تشریح میشود. ماموریت، چشم انداز و اهداف کلیدی سازمان از طرح کلی کسب و کار استخراج شده و در استراتژی های کسب و کار در سطح سازمان منعکس میشود.
2. سطح واحد
هر واحدی باید استراتژی خاصی را برای عملکرد خود داشته باشد، این استراتژی طبیعتا با استراتژی کاری واحدهای دیگر متفاوت است. مسیری که هر واحد باید در آن حرکت کند به دلیل عملکرد و خروجی متفاوت خود با دیگر سازمان ها متفاوت است.
3. سطح اجرایی
بخش های مختلف هر واحد استراتژی سطح اجرایی را مشخص میکنند. برای مثال هر بخش ممکن است شامل بخش های فروش، بازاریابی و… باشد. در اینجا استراتژی در سطح اجرایی شامل تصمیم های روزانه در این واحد میباشد که باید در عین هم مسیر بودن با استراتژی های سطح واحد و کلی کسب و کار، ارتباط موثر و مناسبی را با دیگر واحد ها نیز ایجاد کند.
اجزای کلیدی استراتژی کسب و کار
برای این که بتوانید اهدافتان را تعیین کنید، استراتژی کسب و کار خود را بنویسید و آن را اجرا کنید، میتوانید از آموزش های oghyanooseabi.com استفاده کنید. یک استراتژی کسب و کار موفق باید شامل چندین جزء باشد تا عملکردی مناسب داشته باشد. در ادامه به شرح این اجزا میپردازیم:
این بیانیه بیانگر نوع نگاه بلند مدتی است که مدیران و کارآفرینان به کسب و کار خود دارند. چشم انداز ها به گونه ای باید نوشته شود که هم راستا با رویا و اهداف مدیران، کارمندان و مشتریان باشد.
بیانیه ماموریت به این نکته میپردازد که کسب و کار باید به چه اقدامات اجرایی ای بپردازد. به بیان ساده تر ماموریت میگوید که ماموریت سازمان در حال حاضر چیست.
ارزش های بنیادین در واقع منعکس کننده و نمایانگر اعتقادات و رفتارهای شما به عنوان بنیان گذار است.
کسب و کارها باید قبل از آغاز فعالیت خود نسبت به نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشند تا بتوانند در مراحل بعدی از نقاط قوت خود در جهت رفع نقاط ضعف استفاده کنند. تحلیل SWOT همواره در تدوین و پیاده سازی استراتژی کسب و کارها به صورت دوره ای انجام میشود.
اهداف بلند مدت منعکس کننده بیانیه های ماموریت و چشم اندازهای سازمان در قالب برنامه ای سه تا پنج ساله است.
اهداف کوتاه مدت کسب و کار را میتوان به صورت شش ماهه، یک ساله و یا سه ماهه تعریف کرد.