سرانجام از سریال افعی تهران، اثر جدید فیلمنت رونمایی شد و پیمان معادی و سامان مقدم برای بار دیگر به هم رسیدند.
آرمان بیانی منتقد سرشناس و مغروریست که قصد دارد بالاخره پس از سالها فیلمش را با استفاده از یک سوژهی حساس و هیجانانگیز بسازد و تمام ناکامیهایش در رسیدن به این مسیر را جبران کند اما هربار با بروز یک اتفاق همهچیز بههم میریزد و ساخت فیلم که در رابطه با راز جنایتهای قاتلی زنجیرهای بهنام افعی تهران است متوقف میماند.
سریال افعی تهران
معمولا قسمت اوّل سریال نمیتواند ملاک ارزیابی کلیت مجموعه قرار بگیرد امّا طرح اسم سامان مقدم و پیمان معادی در نقطهی کانونی اثر میتواند انگارههای مخاطب و منتقدین را با چالشی جدی مواجه کند و منطق تحلیل، درست در این نقطه است که جای خود را باز میکند و به خواهش و خواست بیننده برای درک هرچه بیشتر سریال جواب مثبت میدهد.
«افعی تهران» گام نخست در راه جذب بیننده را محکم برمیدارد و با ساخت شخصیت اصلی در ذهن بیننده نوید مجموعهای جذاب را به ایشان میدهد. در نماهای آغازین کار درمییابیم که مسئله برای فیلمساز روشن بوده و بیننده در حال تماشا کردن یک شروع تماتیک است. به عبارت دیگر ما در فصل افتتاحیهی سریال خیلی زود با سوژهی اصلی مواجه میشویم و اینطور به ما تفهیم میشود که در حال تماشای یک سریال جنایی هستیم که قرار است قهرمان آن پیمان معادی یا همان آرمان بیانی، منتقد و فیلمساز بالقوهی معروف باشد. در سکانسی دیگر آرمان را میبینیم که برای مشاوره به دفتر روانشناس مراجعه میکند تا مشکلاتش را با وی درمیان بگذارد. ما در این سکانس هم به گوشهای از خصوصیات رفتاری آرمان پی میبریم و هم به جنبهی دیگری از گونهای که قرار است سریال در قالب آن به راهش ادامه دهد پی میبریم.
افعیِ تهران در قالب تمام کدهایی که در قسمت اولش به بیننده ارائه میدهد یک مجموعهی جنایی-روانشناختیست که بر پایهی یک داستان شخصیتمحور به راهش ادامه میدهد و مخاطب باید با عمیق شدن به حالات کاراکتر بهواسطهی نماهای کلوز و مدیوم وارد جهان اثر شود و هستهی آن را بشکافد تا به راز جنایتهای قاتل زنجیرهای تهران دست پیدا کند.
آرمان با تعریف احوال گذشتهاش در کودکی و رابطهی نهچندان مناسبی که با پدرش داشته و مرگ تراژیک مادرش در دوران نوجوانی به ریشهی بسیاری از مشکلاتش در حال حاضر اشاره میکند و بهشکلی نهان و مستتر از ارتباط عاطفیاش با افعی تهران پرده برمیدارد. فیلمساز در قسمت اول سریالش ما را با مسئلهای که قصد تعریف و تشریح آن را دارد آشنا میسازد و موتور محرکهی اثرش را در همین ابتدای کار روشن میکند. اغلب سریالها و فیلمهای سینماییای که در قالب آثار منتسب به ژانری در ایران تولید و عرضه میشوند از مشکل عمیق و جدی فیلمنامه و معضلاتی که در پیاش میآید رنج میبرند ولی افعی تهران در قسمت اول با پیروی از الگوهای ژانری در صنعت سینما و تلویزیون آمریکا در یک زمان بسیار مناسب از آنچه میخواهد بگوید بدون هیچگونه حشو و زائدهای با زبان تصویر حرف میزند و ساختمان بصری و رواییاش را بهدرستی بنا میکند.
بر مخاطبان جدی و پیگیر آثار سینمایی و تلویزیونی کاملاً روشن، بارز و مبرهن است که داستان پیشزمینهای همان پیرنگ بوده که افراد بهوسیلهی آن میتوانند کنشهای بیرونی شخصیشان را به دیگری منتقل کنند و مخاطب را با روال عادی و ظاهری داستان روبهرو سازند. امّا این تمام ماجرا نیست؛ داستان پسزمینهای هم در اینجا نقش ویژه و عمدهای را بازی خواهد کرد و میتواند بیننده را با مشکل اصلی و درونی شخصیت اصلی همراه کند. شکل ظاهری و پیشزمینهای افعی تهران این است که یک منتقد برجسته میخواهد فیلمی بسازد که هیچکس دیگری جرات نمیکند به سراغ سوژهاش برود و مخاطب در سودای رسیدن آرمان بیانی به هدفش با وی در یک مسیر قرار گرفته و آرزوهای این فرد را دنبال میکند. در داستان پسزمینهای که زمینهساز بروز زیرمتن است ما با مشکل، تنگنا یا مسائل درونی شخصیت اصلی قصه روبهرو میشویم و داستان را فارغ از لایههای بیرونیاش پیگیری میکنیم. از این رو، افعی تهران طرح پیشزمینهای جذابی دارد که میتواند علاقهمندان به آثار جنایی در ایران را به تماشای یک سریال استاندارد و آبرومند دعوت کند؛ از طرف دیگر تریلری روانشناسانه است که وارد چالشهای ذهنی شخصیتِ آرمان بیانی میشود و انگیزهی اصلیاش در پیگری ماجرای قتلها را از درون میکاود. باید دید و تماشا کرد که این مجموعه در ادامه چطور کارش را پیش میبرد و داستانش را در میان مخاطبان جا میندازد ولی در همین ابتدا میتوان امیدوار بود که دستاندرکاران سریال کارشان را بهخوبی شروع کردهاند و در پرداخت ملزومات قصهشان نقش جزئیات و کاشتهای موجود در فیلمنامه را فراموش نکردهاند.
نویسنده: ایمان عظیمی