مشاوره قبل از ازدواج بهترین و کاربردیترین راهحل جهت جلوگیری از احتمال جدایی زوجین است!
بزرگترین اشتباهی که زنان و مردان جوان در زمان آشنایی و ازدواج خود به آن دچار میشوند این است که به دلایل رایج و البته کاملا بیربط، از مراجعه به مشاوره ازدواج پرهیز میکنند. به طور مثال افرادی که فامیل هستند یا مدتهاست که فرد مورد نظر خود را میشناسند، با این جمله که “من طرف مقابلم را میشناسم” از مراجعه نزد مشاوره ازدواج صرف نظر میکنند.
همواره این نکته را به یاد داشته باشید که قرار نیست متخصص مشاور خانواده در مرکز مشاوره ازدواج، در مورد انتخاب شما تصمیمگیری کند یا کلاس دیگرانشناسی برایتان برگزار کند! در نهایت تصمیمگیری با شماست اما قطعا شناختی که از از خویشاوندان و افراد آشنا دارید متفاوت از شناخت لازم برای سنجش صلاحیت ازدواج با آن فرد است!
7 فایده مشاوره قبل از ازدواج توسط زوج درمانگر خوب
- تشخیص نقاط قوت همسران و رشد آن
- ویژگیهای شخصیتی را بررسی کنید
- تقویت مهارتهای ارتباطی
- حل تعارضات و مشکلات و کاهش استرس
- بررسی تاریخچه خانوادگی و گذشته هر یک از زوجین
- بررسی مسائل مالی
- بیان اهداف شخصی، زناشویی و خانوادگی
ماندن در یک رابطه طولانی مدت و متعهد یکی از سختترین چیزهایی است که انسان ها از خود میخواهند. وقتی دست به دست با شخص دیگری زندگی میکنید، اختلاف نظر، مشاجره و دعوا اجتناب ناپذیر است. سوال این است که آیا رابطه شما به اندازه کافی برای شما و همسرتان اهمیت دارد تا از طوفان عبور کنید؟
برای 45 درصد ازدواجهای اول، 60 درصد ازدواجهای دوم و 73 درصد ازدواجهای سوم، پاسخ منفی است. با این حال، بدون در نظر گرفتن اختلافات شما، لازم نیست ازدواج به طلاق ختم شود. با ازدواج درمانی، زوجها میتوانند یاد بگیرند که مسائل خود را حل کنند، ارتباط بهتری برقرار کنند و جرقهای را که زمانی شعلههای عشقشان را روشن میکرد، پس بگیرند.
با این حال، اگر ازدواج شما با مشکل مواجه است، مشاوره درمانی ازدواج ممکن است تنها امید شما برای پیشرفت به عنوان یک زوج باشد. برای یافتن 9 علامت مشخص که نیاز به مشاوره ازدواج دارید به خواندن ادامه دهید:
1. شما یا شریک زندگیتان بیتفاوت شدهاید
اگر شما یا همسرتان به نقطهای در رابطهتان رسیدهاید که دیگر به اندازه کافی برای دعوا یا مشاجره اهمیتی ندارید، ممکن است مشاوره زوجین ضروری باشد. این شامل:
- وقتی همسرتان ناراحت است اهمیتی نمیدهد
- به جای بیان عقاید خود، روی مسائل غلت بزنید
- تمایلی به صرف وقت با دیگری ندارد
- اهمیتی نمیدهید که زندگی جنسی شما دچار مشکل شده است
- بیتفاوت بودن نسبت به خیانت (از شما یا آنها)
- زندگی جداگانهای که به سختی تلاقی میکنند
- ندانستن همسرتان کجاست و اهمیتی نمیدهید
- یک بیعلاقگی عمومی به زندگی آنها
2. تقریباً تمام ارتباطات منفی هستند یا به دعوا میانجامند
همانطور که در بالا ذکر شد، بیتفاوتی میتواند نشانهای از نیاز شما به ازدواج درمانی باشد. با این حال، اشتیاق بیش از حد نیز میتواند یک چیز منفی باشد. مانند آتشسوزی، اشتیاق خارج از کنترل میتواند ویرانگر باشد.
به عنوان مثال، اگر شما و همسرتان به دلیل اینکه هر مکالمه منجر به مشاجره یا دعوا میشود، برای کنار آمدن با یکدیگر تلاش میکنید، احتمالاً نشاندهنده یک شکست شدید در ارتباطات است. این میتواند منجر به حساس شدن بیش از حد یک یا هر دو شریک شود، حالت تدافعی به خود بگیرد، یا در زمانی که دلیلی برای آن وجود ندارد، از محل آسیبدیده وارد عمل شوند.
3. شما یا شریک زندگیتان دروغ میگویید یا اسرار خود را حفظ میکنید
مشاوره برای روابط ممکن است زمانی ضروری باشد که افراد شروع به پنهان کردن رازهای یکدیگر کنند. در حالی که صداقت کامل باید هدف هر ازدواج باشد، یک قانون ناگفته در مورد دروغهای سفید قابل قبول وجود دارد. به عنوان مثال، زن میتواند به شوهرش بگوید که موهای نازک او قابل توجه نیست.
4. رابطه شما فاقد صمیمیت است
همه زوجها پس از چند سال اول ازدواج برای حفظ همان سطح صمیمیت فیزیکی تلاش میکنند. کاملا عادیه با این حال، اگر اصلاً برای صمیمی بودن با همسرتان تلاش میکنید، یا احساس میکنید که از طرف او صمیمیت ندارید، ممکن است وقت آن رسیده باشد که یک مشاور ازدواج پیدا کنید.
اگر فقدان صمیمیت وجود دارد که هر دو نفر از آن آگاه هستند و نگران آن هستند، مشاوره میتواند به شما کمک کند تا شعلههای آتش رابطهتان را شعلهور کنید تا همه چیز به مسیر خود بازگردد.
5. شما یکدیگر را به عنوان آنتاگونیست میبینید
یکی دیگر از شاخصهای مهم که نشان میدهد به ازدواج درمانی نیاز دارید این است که شما یا شریک زندگیتان به دیگری بهعنوان «آدم بد» یا آنتاگونیست نگاه کنید. به طور کلی، انسان ها تمایل دارند ذهنیت «ما در برابر آنها» را اتخاذ کنند و دائماً خود را از دیگران متمایز میکنند.
یک ازدواج سالم نمیتواند به این شکل عمل کند. شما و همسرتان باید بدون در نظر گرفتن سرزنش، پذیرفت که در رابطه با هم هستید. شما یک تیم هستید، نه رقیب.
6. شما یا شریک زندگیتان خیانت کردهاید
خیانت در یک رابطه میتواند یک مانع فوقالعاده دشوار برای غلبه بر آن باشد. این یک نقض اعتماد است که ممکن است به این راحتی به دست نیاید. با این حال، شرکای خیانت به ندرت بدون دلیل رفتار میکنند.
در حالی که ما خیانت را تشویق نمیکنیم یا نمیپذیریم، اما هر دو طرف باید بدانند که این خیانت اغلب نتیجه یک شکست در ازدواج است.
او میتواند معنای جنسی داشته باشد، بله، اما میتواند احساسی نیز باشد. به عنوان مثال، مردانی که از سوی همسرانشان احساس احترام نمیکنند، بیشتر در معرض خیانت هستند، همچنین زنانی که احساس میکنند توسط شوهرانشان مورد توجه قرار نمیگیرند. اما عامل شماره یک منجر به خیانت، تنهایی است.
7. متوجه میشوید که بارها و بارها مشاجرات مشابهی دارید
در هر رابطهای مسائل مهمی وجود دارد. اغلب آنها از بار عاطفی ناشی میشوند، گاهی اوقات از قبل از شروع رابطه. با این حال، آنها همچنین میتوانند ناشی از اقدامات همسر در رابطه باشند.
برخی از مسائل برای زوجها همیشگی خواهد بود. زوجها در طول زندگی مشترک بر سر این مسائل با هم دعوا میکنند. نکته کلیدی احترام، درک و شوخطبعی است، زیرا این مسائل با ارزشهای اصلی، شخصیت و خلق و خوی مرتبط است که تغییر نخواهد کرد.
8. شما یا شریکتان در مورد امور مالی ناصادق هستید
در نهایت، اگرچه ممکن است به نظر کار مهمی نباشد، پنهانکردن، دروغگفتن یا حفظ اسرار در مورد مسائل مالی نشانه اصلی ناراحتی در یک رابطه است. خیانت مالی یک چیز واقعی است و عدم صداقت در مورد نحوه خرج کردن پول یک مسئله جدی است.
در روابط جوانتر با حسابهای بانکی جداگانه، این نسبتاً پذیرفته شده است که هر فرد میتواند پس از محاسبه تمام صورتحسابها و هزینههای مشترک، آنچه را که میخواهد با امور مالی خود انجام دهد. با این حال، وقتی زوجها حسابهای بانکی خود را به اشتراک میگذارند، خریدهای مخفی برای شریک دیگر منصفانه نیست.